یجا نوشته بود مغز وقتی میخوابی ترتیبی میده که حالت بهتر شه .
هر وقت خوابتو میبینم صبح تا چند ساعت دنبالت میگردم و به یاد گذشته میفتم .
به خودم میگم اگر الان توی اون موقعیت بودم ، هیچ وقت نمیذاشتم بری ،
اشتباهات مکرر و رفتار های اشتباه و برداشت های اشتباه و انتظار های اشتباه رو همه رو دور میریختم .
چون که دیگه هیچوقت حس نکردم که کسیو دیوانه وار دوست دارم .
دیوونه وار و اما ساده ، هر وقت گذرم ازون طرفا میخورد یه روز از صبح تا شب همه جا رو دنبالت میگشتم . از یه نقطه شروع میکردم و پیاده همه مسیر ها رو بالا پایین میرفتم . از پارک لاله به سمت قصر و ...
یاد اونروز افتادم که با پیکی رفتیم پارک های بالا یدوری زدیم.
یهویی داشتیم بهم آدرس میدادیم اتفاقی جلو هم سبز شدیم.
یاد همش بخیر .حیف که دیگه گذشت و فقط تو ذهن تکرار میشن .
خیلی دوست دارم بازم ببینمت و خیلیم دوست داشتم این اتفاق تو اون دوره بیفته ولی نیومدی ... باید میومدی ...
خل نوشته های من...برچسب : نویسنده : r0ss0neria بازدید : 8