خیلی سخته برام استمرار داشتن . تکرار و تکرار و تکرار . دیدن یک فیلم بیشتر از یکبار لذت بخش نیست .
ترجیح میدم نکته هایی ازش برام مبهم بمونه تا اینک دوباره ببینمش . نه واقعا اون قسمت های مبهم برام جالبترن .
وقتی به جواب میرسی فقط یک ثانیه فکرتو مشغول میکنه و بعد تمام .
مگر چقدر تجربه ی ناب توی دنیا داریم ؟
مگر چنتاشو میتونیم انجام بدیم ؟
تکرار زجر آوره . شاید برای همین همیشه مرتب نیستم . ولی وقتی که تصمیم میگیرم و مرتب میشم حس خوبی بهم میده .
نمیدونم شاید مشکل از منه که نمیتونم توی تکرار حتی چیزهای خوب حس خوبم رو استمرار بدم .
توی انتخاب لباس خیلی حساسیت ندارم . حالا امروز یکم گشاد باشه یا یکم تنگ . روزهای خیلی کمی هست که پیرهنم توی شلوارمه و خیلی راست و رسمی ام .
به مد روز اعتقادی ندارم . هرچیزی میتونه زیبا یا زشت باشه .با اینک پیرهن و لباس نسبتا رسمی رو همیشه ترجیح دادم ولی یوقتا پیرهنم از پشت جاکتم زده بیرون . خب بنظر من زشت نیست .
آره من یکم بهم ریختم . خیلی از اون آدم مرتب وسواسی فاصله گرفتم . کسی که حداقل هفته ای یباز اتاقشو میروفت حالا ۲۰ الی ۳۰ روزی یبار بزحمت .
زیادی ولنگ و واز شدم . ولی خب این تجربه ای بوده از آزادی برام . چون هیچوقت نخواستم که پیرو روتین های جامعه باشم حتی .
ولیکن کفش . یک موقع بنظرم مهمترین چیز تو ظاهر آدم بود . هنوزم ازش نا امید نیستم .
اونروزی که کفشهام واکس نخورده و کرو کثیف باشه و من عجله عجله کنم قطعا روزیه که خودمم از خودم بدم میاد و تمام اون روز خودمو لعنت میکنم .
هرکار کنم اینو نمیتونم ندید بگیرم .
اینم بگم همه ی این از تنبلی نیست .
فک میکنم یک استمرار طولانی مدت لازمه برام . تو بعضی و خیلی از چیزها .
خل نوشته های من...
برچسب : نویسنده : r0ss0neria بازدید : 13